مرا در شب خیالی بر سر آمد
زتنهایی نگاری بر سر آمد
نگاری دلربا و آتش افروز
خرامان سوی این تنها بیامد
بکرد بازی و جادو با خاطر ما
ولی این دل گرفتارش نیامد
چو بلبل در گلستان نغمه خواندی
ولی این گل به خنده در نیامد
تو بلبل بودی، اما آن نبودی
زآن رو که صدای آشنا بر دل نیامد
گل باغ دلم دیریست مرده
زآن روز که بلبل به گلستان باز نیامد
برو از خاطرم بیرون تو زیبا
که یادش سینه سوز خواهد آمد
جناب آقای خلیل خوانسالار
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]